اعجاز “اعتماد در کسب و کارها”
موضوع اعتماد در کسب و کارها، جایگاهی بسیار ویژه دارد که میتواند مصادیق مختلفی داشته باشد؛ مثل اعتماد در رابطه میان مشتری و یک کسب و کار و یا در ارتباط یک مدیر و کارکنانش. ناگفته پیداست که اگر یک مشتری نتواند از طرق مختلف به یک کسب و کار اعتماد کند و شاید بهتر بگوییم یک کسب و کار نتواند اعتماد لازم در مشتری بالقوهاش را ایجاد کند، طبیعتاً نمیتوان به موفقیت آن کسب و کار امید داشت.
در این خصوص همین بس که برخی صاحبنظران، موفقیت کسب و کارها را در “کمیت و کیفیت همکاریها” خلاصه میکنند و اعتماد را اولین رکن کیفیت همکاری میدانند.
اما این روزها مشخصا بدلیل نرخ بالای تغییرات، روندهای نگران کنندهای از اعتماد میخوانیم و حتی از بحران اعتماد (Crisis of Trust)، صحبتهای زیادی به گوش میرسد. با درک این اهمیت، در این مقاله، به بیولوژی مغز در اعتمادسازی سری میزنیم تا ببینیم در این شرایط، چه اتفاقاتی در مغز میافتد.
اعتماد در کسب و کارها به زبان مغز
آمیگدال را در مقالات و ویدئوهای قبلی معرفی کرده بودیم. آمیگدال، نقشی حیاتی در ثبت تهدیدات بازی میکند؛ جالب اینکه حتی قبل از آنکه تهدیدی مشخصاً تعریف شود و از چند و چون آن آگاه باشیم، این بخش به ما هشدار میدهد؛ مثلاً وقتی میترسیم و یا احساس میکنیم که در موقعیت تهدیدآمیزی قرار گرفته و یا خواهیم گرفت. نکته اینجاست که عدم اعتماد نیز موجب تحریک و واکنش آمیگدال میشود. بعبارت دیگر، اعتماد تخریب شده، همان کاری را با مغز ما میکند که ترس میکند.
از طرف دیگر، اعتماد سازی برابر با کاهش سطح فعالیت آمیگدال و افزایش ترشح “اکسی توسین” است. اکسی توسین را “هورمون عشق” هم نامگذاری کردند که داستان مفصلی دارد و در محدوده صحبتهای بیولوژیک ما در این بخش نمیگنجد. همین بس که بدانید که اکسیتوسین، با حالات خوب، عشق و احساسات خوشایند کاملاً مرتبط است و بنابراین، اعتمادسازی میتواند از طریق ایجاد احساسات خوشایند، مسیر ارتباط را در محیطهای فردی و کسب و کارها تسهیل کند. اما نکته مهم و جالب اینجاست که
از این رو در فرایندهای مختلف ارتباط با کارکنان، شرکا و مشتریان کسب و کارمان میبایست به این نکته کلیدی توجه کنیم که رفتارهای ضداعتماد را بشناسیم و از رعایت آنها مطمئن شویم. این خطا از خطاهایی نیست که به سادگی جبران شدنی باشند. البته نکات بسیار جالب دیگری نیز در خصوص بیولوژی مغز در این فرایند وجود دارد که در مقالات آینده به آن خواهیم پرداخت.
نانتانها بعنوان یک سمبل “اعتماد در کسب و کارها”
در خصوص شخصیتهایی که توانستهاند اعتماد سازی کنند، شما چه کسانی را میشناسید؟
خوانندگان کتاب “عنکبوت و ستاره دریایی“ یکی از آنها را بخوبی به یاد دارند. نانتانها. در این کتاب وقتی داستان مهیج آپاچیها در مقابل اسپانیاییها را میخوانید، این سوال به ذهنتان میآید که اگر در خصوص سازمان بدون رهبر صحبت میکنیم و رهبر، در جامعه آپاچیها وجود ندارد، پس چه چیز وجود دارد؟ و آنجاست که با شخصیتهای جالبی با عنوان “نانتان” آشنا میشوید.
روش آنها در اعتمادسازی که منجر به موفقیتهای خیرهکننده آپاچیها شد، موضوع جالبی است که در این کتاب تشریح شده است. اگر احیاناً کتاب را تاکنون تهیه نکردهاید، هنوز فرصت استفاده از تخفیف و ارسال رایگان آن وجود دارد.
ارسال رایگان کتاب به همراه یک هدیه ناقابل.
اگر تاکنون خرید نکردهاید، روی تصویر کتاب کلیک کنید تا دقیقتر ببینید ماجرا چیست.