بیایید به سال ۱۵۱۹ برویم و در شهری که امروزه مکزیکوسیتی خوانده میشود. شهری که مکتشف بزرگ، هرناندو کورتز، توجهش برای اولین بار به پایتخت آنجا یعنی آزتک جلب شد.
مکتشف با دیدن بزرگراههای منتهی به متروپولیس (که بعدها تنوکتیتلان نامیده شد) و اهرام و معابد باشکوه آنجا سخت به وجد آمده بود. او انتظار داشت که نظارهگر توحش باشد؛ اما در عوض چیزی که او مشاهده کرد، تمدنی با بیش از ۱۵ میلیون نفر انسان دارای زبان متعلق به خود و تقویم پیشرفته و یک دولت مرکزی بود. او بهشدت از دیدن این شهر که به بزرگی سویل و یا کردوبا بود، متعجب شده بود. دیدن بازارهای بزرگی که بیش از ۶۰ هزار نفر در آنجا مشغول خرید و فروش بودند و هر که هر چه میخواست در آنجا یافت میشد، بسیار حیرتانگیز بود.
اما کورتز، برای سیاحت و تماشا به آنجا نرفته بود. کورتز به آنجا رفته بود که ثروتمند شود. راه ثروتمند شدن نیز در آن زمانه آن بود که دست را روی طلا بگذاری. از اینرو، اولین کاری که کورتز کرد آن بود که با رهبر آزتک- مونتزومای دوم صحبت کند. او وارد قصر بزرگ مونتزوما شد. قصر او آنقدر بزرگ بود که تمام ارتش اسپانیا را در خود جای میداد. خلاصه مذاکرات او این بود:
“یا تمام طلای خود را به من میدهی یا میکشمت”.
مونتزوما، در یک آن نمیدانست که باید چه کند. تا بحال کسی را مانند او ندیده بود. او بالاخره تصمیم گرفت تمامی طلاهای خود را به او بدهد. اما علیرغم وعدهاش، کورتز، مونتزوما را کشت. او و ارتشش جادهها را مسدود کردند، کانالهای آب را قطع نمودند و در مدت ۸۰ روز، ۲۴۰٫۰۰۰ نفر از ساکنین آنجا از گرسنگی به حال مرگ افتادند.
پیروزیها یکی پس از دیگری برای کورتز رقم میخورد و عاقبت کنترل کل قاره را به دست اسپانیاییها سپرد. در دهه ۱۶۸۰، قوای اسپانیا غیر قابل توقف به نظر میرسید. اما آنها که باد پیروزی را به غبغب انداخته بودند، رفتند و رفتند تا در شمال (نیومکزیکوی کنونی) با آپاچیها روبرو شدند. اینجا بود که ورق برگشت.اسپانیاییها شکست بدی خوردند. آنهم چه شکستی.
آنها از کسانی شکست خوردند که ظاهراً قومی بدوی بودند. از آپاچیها.
ماهیت ارتش اسپانیا با ارتش آپاچیها چه تفاوتی داشت؟ این داستان، چه پیامی برای کسب و کار شما دارد؟
داستان جالب و مهیج رویارویی اسپانیاییها و آپاچیها، بخشی از کتاب
“عنکبوت و ستاره دریایی“ است.
در کتاب “عنکبوت و ستاره دریایی” موضوع چالش برانگیزی زیرذره بین میرود که بسیاری از رشدهای جهشی کسب و کارها، مرهون آن است.
5 Comments
جعفر کریمنژاد
در هر نگلهی درسی است پس باید به دقت نگاه کرد
محمدی
این کتاب را من مطالعه کردم انسان خیلی چیزها را یاد میگیرد در واقع هم تاریخی است هم اجتماعی و هم زیست شناسی واز همه مهمتر مدیریتی از ترجمه زیبای شما هم متشکرم
مغز کسب وکار من
با سلام و تشکر از شما
خوشحالیم که کتاب مورد توجه شما قرار گرفته،
بله، کتاب عنکبوت و ستاره دریایی به دلیلی که یک موضوع مدیریتی جدی را در دل داستانهای مختلف و از دیدگاههای مختلف مورد توجه قرارداده، واقعا کم نظیر و مهیج است.
امیر صادقیان
کتاب فوقالعاده مفید، آموزنده و تاثیرگذاری بود. از مترجمین عزیز بابت ترجمه این کتاب ارزشمند بسیار سپاسگزارم.
مغز کسب وکار من
با تشکر از شما
خوشحالیم که مورد توجهتان قرار گرفته است.