در مقالات و کلیپهای قبل دیدیم که چطور میشه از دانش مغزی عصبی کمک گرفت که بتونیم تواناییها و عملکرد بخشهای تصمیم گیر، بخصوص PFC مغزمون رو افزایش دهیم. اما در این کلیپ به این موضوع مهم میپردازیم که در کنار این راهکارها، باید بخشهای کارشکن مغز رو هم بشناسیم و نگذاریم مزاحم PFC بشن.
این کلیپ حدود ۱ دقیقس و مطمئنیم که وقت چندانی ازتون نمیگیره، اما مطلب بسیار مهمی رو بازگو میکنه که عموماً در راهحلهای حوزه عملکرد فردی و سازمانی، مغفول میمونه.
پس ببینید ماجرای آقای ترقی و مدیرش آقای فرزان رو.
افزایش عملکرد یا دستیابی به عملکرد واقعی؟
احتمالا هممون این شرایط رو تجربه کردیم که احساس میکنیم خودِ واقعیمون نیستیم و نمیتونیم از توانمندیهامون اونجور که باید استفاده کنیم. در این شرایط مسأله ما “افزایش عملکرد” نیست، بلکه “استفاده از قابلیتهای مغز” برای رسیدن به توانمندیهاییست که در خودمون سراغ داریم.
اما داستان اینجاست که این موضوع، موضوعی کاملاً بیولوژیکه. ما معتقدیم که راهکارهایی که بر این اساس ارائه میشه، بهتر به دل میشینه. بعضی وقتها احساس میکنیم بعضی توصیهها و راهکارها (ولو هم درست) اونقدر اثربخشی ندارن و ما رو برای تغییر رفتارها و باورهامون، مصمم نمیکنن. اما وقتی با عینک “مغزی-عصبی” موضوع رو نگاه کنیم، متوجه میشیم که کاملاً از پدیدههای ملموس و قابل اصلاح صحبت میکنیم.
در اینجا هم پای یک موضوع بیولوژیک در میونه. برای نزدیک شدن به عملکردی که لایقشیم، هنر ایجاد یک “تعادل شیمیایی” در مغز رو یاد بگیریم که از طریق دو انتقال دهنده عصبی یا Neurotransmitter انجام میشه!!!
بعد از اینکه این تعادل رو شناختیم و فهمیدیم متأثر از چه رفتارهایی میتونه باشه، تکنیکهای مختلفی رو یاد میگیریم که اون تعادل رو حداقل برای برهههای مهم زندگی و تصمیمات کلیدی ایجاد کنیم. یکی از این تکنیکها، شناخت مزاحمهای مغزی بود که در کلیپ بالا مشاهده کردین.